پروژه ایرانی : جواد افهمی با انتقاد از میزان جایزه جلال و تأثیر سیاسیبازی در انتخاب کتابهای برگزیده پیشنهاد داد: داوران جایزه از استادان دانشگاه و منتقدان باشد نه نویسندگان.
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایرانی، جواد افهمی، داستاننویس در گفتوگو با ایسنا درباره کتاب «دختران قبیله جنگ» که در بخش داستان بلند و رمان شایسته تقدیر هفدهمین دوره جایزه ادبی «جلال آلاحمد» شده است، یادآور شد: در سال ۱۳۹۸ برای مستند «بادهای سرکش هندوکش» سفری به سوریه داشتم، ضمن تکمیل کارهایم به سوژه جالبی در شهر حلب برخوردم؛ در صحبتهایی که با اهالی دو شهرک شیعهنشین فوعه و کفریا که در محلهای در شهر حلب ساکن بودند، داشتم، آنها درباره داستان زندگی خود در سه سال و نیمی در محاصره مسلحین بودند و بلاهایی که سرشان آمده، صحبت کردند. زمانی که مصاحبههایم کامل شد، به نظرم رسید، میتواند سوژه جالبی برای رمان باشد.
او افزود: داستان رمان، به یک واقعه گروگانگیری باز میگردد؛ مسلحین اتوبوسی را که در آن ۴۰ خانم شیعه از اهالی فوعه و کفریا بودند، به گروگان میگیرند. این رمان قصه گروگانگیری و اتفاقاتی که بعد از آن میافتد، است. آنچه در این رمان مستند است، همان گروگانگیری است و اتفاقات دیگر ماحصل داستانسرایی من است. البته درباره گروگانگیری و نحو رخدادن این اتفاق اطلاع درستی در اختیار من نبود؛ زیرا کسی نبوده که بتواند اطلاعات درستی در اختیار من بگذارد؛ بنابراین کل کتاب برگرفته از تخیل و داستانپردازی خودم است.
او سپس درباره جایزه جلال که عنوان «گرانترین جایزه ادبی کشور» را یدک میکشد و اینکه آیا این جایزه ادبی میتواند بر سرنوشت کتاب و نویسنده تأثیر بگذارد، توضیح داد: پاسخ به این پرسش چند محور دارد: شما گفتید این جایزه «گرانترین جایزه ادبی کشور»؛ زمانی میتوانیم درباره گرانبودن صحبت کنیم که موضوعی از یک سطح و مرتبهای بالاتر باشد و بعد درباره گرانتر بودن بگوییم. البته در مقایسه با دیگر جایزههای ادبی میگویم جایزه جلال گرانترین است.
این داستاننویس با اشاره به اینکه در بدو پیدایش این جایزه قرار بود به برگزیده ۱۱۰ سکه بدهند، گفت: زمانی که جایزه به مبلغ فعلی یعنی ۵۰۰ میلیون تومان تبدیل میشود، جایزه به لحاظ مادی و اقتصادی اعتباری ندارد. ۵۰۰ میلیون تومان در این برهه از وضعیت اقتصادی و تورم، مبلغی نیست که بگوییم گرانترین. اگر همچنان میزان جایزه ۱۱۰ سکه بود، میتوانستیم بگوییم جایزه «جلال» گرانترین جایزه ادبی در کشور یا منطقه زمانی است؛ اما زمانی که ۵۰۰ میلیون تومان برای برگزیده و ۱۵۰ میلیون تومان برای تقدیریها در نظر گرفته میشود، در کل جایی برای بحث نمیماند.
افهمی سپس با بیان اینکه این مبلغ جزئی را در بوقوکرنا میکنند که باتوجهبه تورم جایزه را افزایش دادهایم، گفت: اگر به نویسنده ۱۱۰ سکه بدهند، به کجای دولت بر میخورد؟ آیا کمیت دولت لنگ میماند؟ آیا با اهدای ۱۱۰ سکه به نویسنده، اقتصاد مملکت دچار سکته میشود؟ حالا که این تعداد را نمیدهند، اقتصاد دچار سکته نشده است؟ حداقل ۱۱۰ سکه به نویسنده میدادند که حفرهای از حفرههای زندگی را پر کند. اولین تأثیر جایزه ادبی این است.
نویسنده «بادهای موافق از سرزمین آشنا میوزند» و «ملاقات در جنگل بلوط» سپس درباره تأثیر جایزه نیز بیان کرد: تأثیر جایزه دو وجه دارد؛ جایزه چه تأثیری باید بگذارد و دوم اینکه تاکنون چه تأثیری گذاشته است. باید بگویم جایزه «جلال»، تأثیری را که باید بگذارد، نگذاشته است. تاکنون ندیدهام جوایزی مانند «جلال» در دیدهشدن، خواندهشدن و فروشرفتن کتاب تأثیر آنچنانی بگذارند. انتظاری هم غیر از این نمیتوان داشت؛ زیرا این موضوع به مسائل بسیاری باز میگردد.
او افزود: به دوره هفدهم که در دولت وفاق برگزار شد، کاری ندارم و واقعاً خوشحالم کتابی از یک ناشر خصوصی برنده جایزه شد. این موضوع ارزشمند است؛ زیرا در دورههای گذشته فقط کتابهای سه ناشر دولتی که نامشان را نمیبرم مطرح میشد و در سالهای مختلف ترتیبشان عوض میشد وگرنه همینها جایزه میگرفتند. امسال دوست عزیزم، مجید قیصری با کتاب «سنگ اقبال» که در نشر چشمه منتشر شده، برگزیده شد. من با نشر چشمه ارتباطی ندارم و حساسیتی هم به این نشر ندارم؛ اما همین که یک ناشر خصوصی در فضای رقابتی غیرعادلانه، جایزه را گرفت خوب بود. اگر همین مسیر ادامه یابد، میتوانیم انتظار داشته باشیم که جایزه جلال دارای اعتبار شود و بتواند در دیدهشدن، خواندهشدن و به چاپهای بعدی رسیدن، کتاب که جایزه گرفته است، تأثیر مثبتی بگذارد.
این نویسنده همچنین درباره دیدگاه خود راجعبه اینکه برخی منتقدان میگویند «تأثیر گرایشهای سیاسی با تغییر دولتها نسبت به انتخاب کتابها دیده میشود»، گفت: این موضوع، فاجعه است. یک دوره داور جایزه جلال بودم که ایکاش قبول نمیکردم و ایکاش جرئت این را داشتم که استعفا بدهم. چیزهایی در آن داوریها دیدم که وحشتناک بود. جایزه ادبی «جلال» در دورههای قبل، بهشدت تحتتأثیر سیاستهای خیلی سطحی و بهدوراز ادبیات و فرهنگ بود. در دوره چهارم این جایزه کتاب «سوران سرد» من که به گفته منتقدان رمان خوشخوان و خوبی است بهخاطر همین سیاستهایی که مطرح بود، از چرخه داوری خارج شد؛ چرا؟ چون در آن سال خاص و در آن دوره خاص باید رمان دیگری جایزه را میگرفت. این را به این دلیل گفتم که خودم هم در جریان بودم. این مسئله مختص دوره چهارم هم نبود و دورههای متوالی این اتفاق افتاد.
او ادامه داد: گاه به نویسندههای خاص و حتی به اسم رمان هم حساس بودند. در دورهای که داور بودم، روی یک رمان خاص دست گذاشتیم اما گفتند نمیشود و بهخاطر اسم نویسنده امکان ندارد. این در حالی است که باید داوریها منصفانه، بهدور از حب و بغض و بهدور از رویه سیاسی و بهدور از سیاسی بازی باشد؛ اگر نویسندهای ارکان داستاننویسی را رعایت کرده باشد، خطقرمزهایی را که در قانون آمده، در داستان رعایت کرده باشد، دلیلی ندارد از جای دیگر و کانال خاص به شما اطلاع دهند، شرمنده آقای داور، این کتاب نمیتواند بالا بیاید. این اتفاق خیلی بد است و امیدوارم در آینده این اتفاقات نیفتد؛ زیرا انتخاب خوب به جایزه اعتبار میدهد و اتفاقاتی ازایندست باعث بیاعتباری جایزه میشود.
جواد افهمی در ادامه در پاسخ به این پرسش که چه پیشنهادهایی دارد که جایزه با تغییر دولتها دچار نوسان نشده و بیطرفی در داوریها اعمال شود، گفت: بحث داوری از بحث نوشتن و نویسندگی جدا و مستقل است. نمیدانم چرا اصرار داریم نویسندهها، داور شوند؟ خودم را میگویم. چرا فکر میکنیم نویسندگان میتوانند، داوران خوبی هم شوند درحالیکه کاملاً برعکس است. طبیعتاً داوریکردن برای نویسندهها سخت است. چرا از استاد دانشگاه، نویسنده و منتقدی که فقط کارش نقدوتحلیل است و در این زمینه تجربه دارد، بهعنوان داور استفاده نمیکنیم؟ دلم میخواهد نحو انتخاب داوران بالکل تغییر کند و چند داور بیطرف، آگاه بهنقد و کارشناس و آگاه به تمام زوایای نوشتن، برای داوری این جایزه انتخاب شود.