سه شنبه ۴ دی ۱۴۰۳ , 24 Dec 2024
يکشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۱۴
کد مطلب : 420559
منبع : رویداد 24

چرا فرمانده نیروی انتظامی مسأله حجاب را یک مسأله امنیتی می‌‌داند؟

پروژه ایران : علی‌رغم آنکه که سرداران رادان تاکید کرده مسأله حجاب را مسأله‌ای امنیتی نمی‌داند و آن را کاملاً فرهنگی و اجتماعی می‌داند، تحلیل واژگان سردار نشان می‌دهد او در ته قلبش مسأله را امنیتی و حتی نظامی می‌داند.
چرا فرمانده نیروی انتظامی مسأله حجاب را یک مسأله امنیتی می‌‌داند؟
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، در سنت فلسفی و معرفتشناسانه هرمنوتیک، واژگان و مفاهیم، قابل تاویل هستند و گاه در یک واژه ساده یا در یک استعاره، می‌توان به لایه‌ها و سطوحی از معنا دست یافت که نه تنها با صورت ظاهر کلام متفاوت است، بلکه ابعاد دیگری از معنا و معرفت را به دست دهد و ما را به مقصدی نو، رهنمون سازد. بگذارید با این مقدمه کوتاه، به ذکر نمونه‌ای از یک سخنرانی بپردازم که در آستانه طرح موسوم به «نور»، اهمیت زمانی و موقعیتی متفاوت دارد.

دو خبر از دو سخنرانی متفاوت و متناقض از فرمانده انتظامی کشور منتشر شد. دو سخنرانی در یک روز و با فاصله چند ساعت. با خواندن متن اول، با خودم گفتم؛ زهی مژده و سعادت که بالاخره مسئولی پیدا شد که بگوید؛ موضوع پوشش و حجاب در جامعه ما، یک موضوع فرهنگی و اجتماعی است و نه یک بحث امنیتی.

سردار رادان در یک محفل دینی در قم اعلام کرد: «عده‌ای قصد دارند عفاف و حجاب را یک مسئله امنیتی جا بیندازند. بنده رسماً اعلام می‌کنم، رسماً بدانید ما موضوع حجاب و عفاف را یک موضوع کاملاً فرهنگی و کاملاً اجتماعی می‌بینیم، اصلاً انتظامی و امنیتی نمی‌بینیم.» درود بر تو سردار! آفرین. همین که مساله را امنیتی نمی‌بینی، نشان می‌دهد می‌توان فارغ از هر نوع پسزمینه تاریخی و فردی، به روزنه‌ای از برداشت‌ها و استنتاج‌های معرفتی نوین، دلخوش و امیدوار بود.

اما این شادی و امید، دیرپا نبود و چند ساعت بعد، سردار رادان در محفل دیگری گفت: «دشمن می‌خواهد از خاکریز عفاف و حجاب بگذرد، بعضی از خاکریزها تعیین‌کننده است چه حفظ آن و چه از دست دادن آن». به قول حافظ؛ ببین تفاوت ره از کجاست تا به کجا.

«خاکریز»، بدون هیچ شک و تردیدی یک مفهوم دفاعی و امنیتی است. اما سردار رادان، در سنخ و تبار همین مفهوم، از این واژگان نیز استفاده کرد: «دشمن»، «هجمه»، «صیانت»، «مامور»، «مزدوران»، «عقب نشینی»، «تیر»، «سنگ افکنی»، «میدان دفاع»، «رزمنده پرور»، «سرباز». چنین چیزی به این معنی است که اتفاقا سردار رادان، در هر حال، موضوع پوشش یا حجاب را کاملا امنیتی می‌بیند. 

فرمانده کل انتظامی در هر دو سخنرانی خود گفته است: «۳۱ دستگاه مسئول راهکارهای اجرایی حجاب و عفاف بوده که اگر به تکالیف خودشان عمل می‌کردند، امروز شاهد چنین صحنه‌هایی در خیابان نبودیم». با خواندن این جمله باید پرسید: بالاخره از دید رییس پلیس کشور، کدامیک از این دو مورد صحت دارد: 

الف) پوشش و حجاب (مشخصا در مورد زنان و دختران)، یک مساله فرهنگی و اجتماعی است و اگر ۳۱ دستگاه مسئول به تکالیف خود عمل می‌کردند، کار بدینجا نمی‌کشید.

ب) دشمن پای کار است و این دشمن لاکردار، چنان قدرتی دارد که سهل است 31 دستگاه، اگر 31 هزار دستگاه هم پای کار بودند، باز هم به همین ایستگاه می‌رسیدیم. 

چرا کدهای واژگانی و کلامی رییس پلیس را باید مهم تلقی کرد؟ روشن است. به این دلیل که او در بالاترین سطح با موضوع حجاب درگیر است و شواهد نشان می‌دهد، چون اردیبهشت رود و خرداد و تابستان آید، داستان‌ها خواهیم داشت با نوع مواجهه پلیس با این موضوع. 

ما با دو نوع مساله مهم روبرو هستیم: اول این که حتی رییس پلیس هم، تکلیفش با خودش روشن نیست که مساله پوشش زنان، یک بحث فرهنگی اجتماعی است یا یک موضوع امنیتی. دوم این که رییس پلیس، فقط با زنان و دخترانی درباره این موضوع حرف می‌زند که همفکر و همرای او هستند. او در هر دو محفل، در جمع بانوان مدافع الگوی حجاب مورد قبول حکومت؛ این سخنان را بیان کرده و به نوعی در برابر آنان سوگند یاد کرده که به مقابله با الگوی تحمیل شده از سوی دشمن، مقابله کند.

رییس پلیس کشور، چه گزینه‌های دیگری در اختیار دارد؟ آیا او می‌تواند به گونه‌ای دیگر با این مقوله برخورد کند؟ بله. بدون تردید. عجالتا می‌تواند از این سه راهکار بهره بگیرد:

1- معمولا در کشورهای مختلف جهان، کار رییس پلیس، نطق و سخنرانی نیست. اما اگر در هر حال، خود را ملزم به چنین کاری می‌بیند؛ به کمک مشاورینی دقیق و کاربلد، کلیدواژگان و کدهایی انتخاب کند که برآیند نهایی سخنان او را گرفتار تضاد و تنازع گفتمانی نکند و سنخ سخن، یکدست و از یک قواره باشد.

2- ایران و جامعه ایران، فقط قم نیست و همه راه‌ها به قم نمی‌رسد! سخنرانی در جمع بانوانی که کاملا با شما همفکر هستند، هنر چندانی نمی‌طلبد. شما و سردار وحید وزیر کشور، به جمع زنان و دخترانی دیگر در شهرهایی دیگر هم بروید و تلاش کنید با آنها نیز درباره الگوی مطلوب حجاب حرف بزنید. اگر غیر از این باشد، بنزین بر آتش دوقطبی سیاسی و اجتماعی ریخته‌اید و این همان اقدامی است که کل جامعه را دچار مشکل می‌کند.

3- در این کشور، در چندین دانشگاه، علوم جامعه‌شناسی و روانشناسی، با چندین گرایش مختلف تا سطح دکترا تدریس می‌شود. به عنوان مثال، مطالعات زنان، جامعه‌شناسی فرهنگی، جامعه‌شناسی سیاسی، ارتباطات، مطالعات جوانان، روانشناسی اجتماعی و چندین گرایش تخصصی دیگر. سردار رادان می‌تواند یک گروه مثلا بیست نفره از استادان توانمند این علوم را به مشورت فرا خواند. سپس یک تیم پرشمار دویست نفره از شاگردان برجسته این استادان تشکیل دهد و این افراد با هماهنگی خود فراجا، علاوه بر تهرانِ پایتخت، در بیست استان دیگر ایران و به مدت یک هفته، دست به یک تحقیق میدانی گسترده بزنند. اول ببینند اساسا مساله چیست. تلاش کنند جنس مساله را بشناسند. اطراف و اکناف موضوع را بسنجند. با زنان و دختران در سنین مختلف، مصاحبه شود، مدارس دخترانه در مقاطع مختلف، از محلات و مناطق مختلف شهرها انتخاب شوند و ببینند مثلا چند درصد از دختران، پس از خروج از محیط مدرسه، مقنعه را کنار می‌نهند و مثلا به جای آن، از روسری استفاده می‌کنند. ببینند در مجموع، چه برآیندی از ارزیابی نگرش خود زنان و دختران وجود دارد و نهایتا به چه الگویی می‌توان دست یافت که مانع از تنش و درگیری شود. علاوه بر همه اینها، بررسی کنند ببینند؛ واکنش زنان و دختران به تذکرات کلامی و بعضا فیزیکی حجاب‌بان‌ها چیست. بررسی کنند ببینند با ارزیابی نتایج این تحقیقات، آینده را چگونه می‌توان پيش‌بينی کرد و الگو چه خواهد بود.
گزارشگر : تحریریه پروژه ایران
https://theiranproject.com/vdccpxq0o2bqip8.ala2.html
نام شما
آدرس ايميل شما