چهارشنبه ۵ دی ۱۴۰۳ , 25 Dec 2024
شنبه ۱۸ فروردين ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۱۳
کد مطلب : 419007
منبع : کانال آینده مشترک

حمله به خود: درباره خروج «ابر آروان» از تحریم اتحادیه اروپا

امیر ناظمی
پروژه ایران : پژوهشگر ایرانی حوزه سیاست‌گذاری فناوری در یادداشتی نوشت: «خودایمنی» نام دسته‌ای از بیماری‌هاست که در آن سیستم ایمنی بدن به‌طور اشتباه به خود بدن حمله می‌کند، چراکه سیستم ایمنی نمی‌تواند تفاوت بین سلول‌های مهاجم و سلول‌های خودی را تشخیص دهد. این بیماری در سطح اجتماعی نیز می‌تواند شکل بگیرد، آنچه در این انیمشن به تصویر کشیده شده است، یک نمونه اجتماعی است، جایی که جامعه‌ای به جای حمله به مهاجمان، به خود حمله می‌کند؛ در حقیقت به مرزنشین‌ترین مدافعان خود!
حمله به خود: درباره خروج «ابر آروان» از تحریم اتحادیه اروپا
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، ناظمی در ادامه این یادداشت نوشت: «این بیماری در سطح اجتماعی نیز می‌تواند شکل بگیرد، آنچه در این انیمشن به تصویر کشیده شده است، یک نمونه اجتماعی است، جایی که جامعه‌ای به جای حمله به مهاجمان، به خود حمله می‌کند؛ در حقیقت به مرزنشین‌ترین مدافعان خود! 

مروری بر حوادث
پس از قطعی اینترنت ۹۸ که قطعا یک فاجعه غیرقابل توجیه سیاست و حکمرانی است، افراد یا گروه‌هایی مورد حمله مردمی قرار گرفتند. شناخته‌شده‌ترین حملات به ابر آروان بود. آروان در ۵ سال گذشته بارها و بارها به عنوان عامل مهم قطعی اینترنت در رسانه‌ها نام برده شد.
اما با طرح شکایت ابر آروان در دادگاه اتحادیه اروپا و بررسی مستندات، امروز آروان از فهرست تحریم‌های اروپا خارج شد.


درس‌آموزی‌هایی از یک بیماری خودایمنی

۱- حساسیت اجتماعی:‌ آروان بارها مورد خشم عمومی در شبکه‌های اجتماعی قرار گرفت. در این خشم، ترس و استیصالی که مردم را به حمله به آروان رسانده بود، می‌توان نشانه‌های ملتی را دید که به سرنوشت جمعی خود اهمیت می‌دهد. اگرچه این ناسزاگویی گسترده وجوه منفی بسیاری داشت که در ادامه نیز اشاره می‌شود، اما در سویی دیگر مردمی را نشان می‌داد که به سرنوشت جمعی خود اهمیت می‌دهند، هرچند ممکن است دچار خودایمنی شده و به افرادی اشتباه خشم خود را خالی کنند. و این همان قسمتی است که نیاز به بازاندیشی جمعی ما دارد.

۲- ناتوانی در شناسایی عاملین:‌ پیچیدگی تحلیل اتفاقات داخلی، اطلاعات نامتقارن و عدم دسترسی به عاملین، باعث شده است که این حساسیت عمومی و به دنبال آن خشم عمومی، به سادگی توسط برخی بازیگران مورد بهره‌برداری قرار گیرد.

آروان ابتدا توسط ارتش سایبری داخلی ایران که وابسته به نهادهای امنیتی و نظامی بودند، مورد حمله قرار گرفت. در ادامه مردم خشمگین و نیروهای خشونت‌ورز خارج از کشور نیز بر این موج ساختگی سوار شدند.

از یک طرف آنانکه می‌خواستند برای تصمیم‌های خود قربانی پیدا کنند، موفق شده بودند و از طرف دیگر آنان‌که می‌خواستند به مردم بگویند که «در ایران امروز همه شرکت‌ها و افراد به حاکمیت وابسته هستند»، و از این طریق از هر کس غیر از خود سلب اعتبار کنند، سود می‌بردند.

آروان قربانی مشترک هر دو گروه بود، مانند بسیاری از قربانی‌های دیگر این سال‌ها! و مردم خشمگین و مستاصل نیز بازیچه هر دو گروه شده بودند.

۳- کاهش روزمره سرمایه اجتماعی: ایران امروز از خیلی جهات «فقر سرمایه» دارد، از فقدان سرمایه برای پروژه‌های زیرساختی تا فقر دانشی که به واسطه قطع ارتباطات بین‌المللی به وجود آمده است. اما فقر اصلی در «سرمایه اجتماعی» است. ایران امروز نمونه‌ای از یک جامعه اتمیزه است که در آن هیچ فرد و گروهی به هیچ فرد و گروه دیگری اعتماد ندارد و به همین دلیل نیز کارهای جمعی پیشاپیش ناکام می‌مانند، چه در یک استارت‌آپ باشد، چه در یک سمن (NGO) و چه در یک دولت.

ایرانی که سرمایه اجتماعی نداشته باشد، حتی فرصت بازسازی خود را هم نخواهد داشت. نمونه آروان باید هشداری برای همه ما باشد. این‌که چگونه حساسیت خود را حفظ کنیم، اما آن را تبدیل به خشمی اشتباه نکنیم.

۴- از بین‌رفتن کنش‌گران مرزی: هم امنیت و هم توسعه به کنش‌گران مرزی نیاز دارند. آروان تنها یک نمونه از قربانی‌کردن کنش‌گران مرزی در حوزه فناوری بود. کنش‌گر مرزی امروز به سادگی قربانی می‌شود، چرا که هر دو گروه به این جمع‌بندی رسیده‌اند که مرزنشینان در تیررس‌ترین مانع آنان برای تندروی هستند.

سرنوشت کنش‌گران مرزی امروز ایران چنین است: روزها مشغول بازجویی هستند و شب‌ها در شبکه‌های اجتماعی، ناسزا دریافت می‌کنند. بسیاری از آنان در حال از دست دادن توان خود هستند!

۵- راه‌حلی به نام دادگاه: هر یک از ما در خصوص نقش‌آفرینی دیگران، قضاوت‌هایی داریم، اما باید بپذیریم که احساسات، دانش ناکامل و فشار اجتماعی می‌تواند رهزن ما باشد. ما بیش از هرچیزی به دادگاه‌هایی با فرآیند شفاف و حفظ حقوق متهم نیاز داریم، نه بازتولید خلخالی‌ها!

حرف آخر
شاید در راه ساخت ایران آینده، ما نیاز داریم تا مدام به خود هشدار دهیم: شاید کسانی که ناسزایشان می‌گوییم، آن هیولاهایی که ما در ذهن خود ساخته‌ایم نباشند.

باید حساسیت عمومی را بالا برد، اما قضاوت و خشونت را از آن کاست. سختی رسیدن به توسعه همین راه رفتن روی مرزهای باریک است. باید همه ما بیش از ناسزاگویی‌های یک‌خطی و توییتی، نیاز داریم به نوشتن و خواندن تحلیل‌ها.

و یک ترس:
من از آن خسته‌شدنِ انتهای این انیمشین می‌ترسم، از جایی که دیگر تیر خوردن از هر دو سو رمقی برای کنش‌گرانش نگذاشته باشد!»
گزارشگر : تحریریه پروژه ایران
https://theiranproject.com/vdciu3a5yt1azu2.cbct.html
نام شما
آدرس ايميل شما