پنجشنبه ۶ دی ۱۴۰۳ , 26 Dec 2024
چهارشنبه ۲۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۱۵
کد مطلب : 421635
منبع : شرق
معرفی «نمایشنامه‌های مدرن ایبسن»

مردی که دیگر «ستیزه‌جویانه» ننوشت!

پروژه ایران : هنریک ایبسن از چهره‌های جاودان تئاتر و ادبیات نمایشی است که از دهه‌ها پیش در ایران هم شناخته می‌شد. ایبسن نویسنده پرکاری است و در سال‌های مختلف آثاری از او به فارسی برگردانده شده است. مدتی پیش تعدادی از آثار او در مجموعه‌ای با نام «نمایش‌نامه‌های مدرن ایبسن» با ترجمه میرمجید عمرانی از زبان نروژی در انتشارات مهراندیش به چاپ رسید.
مردی که دیگر «ستیزه‌جویانه» ننوشت!
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، این مجموعه شامل سه کتاب است و در هر کتاب چند نمایش‌نامه از ایبسن از زبان اصلی به فارسی برگردانده شده است.

میرمجید عمرانی در بخشی از پیشگفتار کتاب اول درباره آشنایی‌اش با ایبسن نوشته: «شانزده، هفده‌ساله بودم و دانش‌آموز دبیرستان، که دوست دانشجویم گفت گروه نمایشی سعید سلطان‌پور و آقای دولت‌آبادی و دیگران فلان شب نمایش‌نامه دشمن مردم ایبسن را در دانشگاه تهران به صحنه می‌برند. می‌خواست به دیدن نمایش برود و پیشنهاد کرد با هم برویم. گفتم، مرا بدون کارت دانشجویی به دانشگاه راه نمی‌دهند. گفت کارت من را بگیر، سرسری نگاه می‌کنند. گفتم، باشد. شب نمایش جلوی در دانشگاه شلوغ بود و آشفتگی آشکاری به چشم می‌خورد که نگرانی‌آور بود. چشم‌به‌راه بودیم که پس از چندی دهان به دهان گشت که نمایش، به روی صحنه نخواهد رفت؛ بفرمایید بروید! نمایش را که دوستم بسی از آن خوب می‌گفت، ندیدم، ولی چندی پس از آن همه گروه نمایش را دیدم و با آنها آب خنک خوردم‌».

دست حوادث بعدها او را به نروژ می‌کشاند و او در آنجا با آثار ایبسن بیشتر آشنا می‌شود و سپس شروع به ترجمه از او می‌کند. عمرانی در بخشی از پیشگفتار کتاب به نقد برخی ترجمه‌های ایبسن به زبان فارسی پرداخته است. او همچنین توضیحاتی درباره «پروژه ایبسن به زبان‌های دیگر» داده و درباره ایبسن و آثارش هم کمی توضیح داده است.

جلد اول این مجموعه شامل چهار نمایش‌نامه با این عناوین است: «پایه‌های جامعه»، «عروسک‌خانه»، «پرهیب‌ها» و «دشمن مردم». آن‌طور که در توضیحات خود کتاب آمده، این چهار نمایش‌نامه از جنجالی‌ترین و ستیزگرانه‌ترین نمایش‌نامه‌های زمان خود بوده‌اند و هنوز هم می‌توانند به بحث‌هایی پردامنه منجر شوند. هرکدام از این آثار همچون آتشی بوده‌اند که به درون نهان‌خانه‌ها و تاریک‌خانه‌های جامعه پرتاب شدند و به نقاط تیره اجتماع نور تاباندند و و زخم‌های جامعه را به نمایش درآوردند.

نمایش‌نامه «پایه‌های جامعه» ابتدا در شش هزار نسخه و هفته‌های پس از آن در چهار هزار شماره در کپنهاگ درآمد. این تیراژ بی‌سابقه بود و هرگز نمایش‌نامه‌ای این‌گونه فروش نکرده بود. در دیباچه مترجم به این نکته اشاره شده که «پایه‌های جامعه نه نخستین نمایش‌نامه واقع‌بینانه جهان و نه نخستین نمایش‌نامه ایبسن به زبان روزانه مردم است، با این همه، می‌توان (با چشم‌پوشی از کارهای گوگول و بوشنر) گفت نخستین نمایش‌نامه‌ای است که از زبان روزانه، نیز پرداخت عینی و طرح فشرده -‌یا به زبان دیگر، سه سازه بنیادی و بایسته و نمونه‌وار نمایش منثور روزگار نو- بهره گرفته و نیز نخستین نمایش‌نامه‌ای است که می‌تواند چندین عامل کشاکش نمایشی را که امروزه خودبه‌خود با نام ایبسن پیوند می‌خورد، در آن نشان داد: زناشویی بنیان‌شده بر دروغ، زنان زندگی‌دوست که پیش‌داوری‌های زمانه پر پروازشان را می‌چیند و به بندشان می‌کشد و مرد اندیشه‌ورز و کاردانی که با بلندپروازی خوشبختی نزدیکان خود را نابود می‌کند‌».

What Ibsen Saw

جلد دوم «نمایش‌نامه‌های مدرن ایبسن» شامل چهار نمایش‌نامه با عناوین «مرغابی وحشی»، «رسمرس‌هلم»، «بانوی دریایی» و «هددا گابلر» است. «مرغابی وحشی» از مشهورترین آثار ایبسن است و در توضیحات خود کتاب به این نکته اشاره شده که این نمایش‌نامه از گیراترین و تکان‌دهنده‌ترین کارهای ایبسن است.

در این توضیحات می‌خوانیم: «ایبسن که در نمایش‌نامه پیشین خود ـ‌دشمن مردم‌ـ دکتر ستُکمانِ ساده‌دلِ پرشورِ آرمان‌گرا را می‌آفریند که پهلوانانه در راه پیروزی راستی در برابر همه دستگاه زر و زور می‌ایستد، در این نمایش‌نامه سنگ خود را با آرمان‌گراییِ دوآتشه پادرهوا وامی‌کَند. او سپس در رُسمِرس‌هُلم به گرفتاری‌های سترگ آدمی در راهِ بندگسلی و آزادگی و وارستگی و جایگاهِ خودفریبی و گناه در زندگی می‌پردازد. این نمایش‌نامه واپسین نمایش‌نامه اجتماعی و سیاسی ایبسن است و به‌گونه‌ای نمایشگر سرخوردگی او از چپ و راستِ آن زمانِ آب‌وخاکش نروژ که از نگاه او، قدرت‌طلبی هر دو سو را تباه کرده بود. بانوی دریایی سومین نمایش‌نامه این کتاب، به زندگی زناشویی و پیچیدگی‌های پیوند زن و شوی می‌پردازد. هنر ایبسن اینجا ژرفای روان‌شناسانه بسیاری می‌یابد و او با پرداختن به مفاهیمی همچون وفاداری، بی‌وفایی، پیمانِ گفتاری و پیمانِ نوشتاری، آزادی و مسئولیت، در پی گره‌گشایی از پرسمان‌های کهنه به شیوه‌ای نوست. در هددا گابلِر ایبسن به زندگی زنِ جوان زیبای تیمسارزاده‌ای می‌پردازد که جای خود را در زندگی از دست داده و از یافتن جای تازه‌ای در آن برای خود ناتوان است. او که دل و دلاوری آن را ندارد که به خواست و دریافت خود گوش سپارد و آن‌گونه زندگی کند که دلش می‌خواهد، از هر سو به تنگنا می‌افتد و به زندگی خود پایان می‌دهد. ایبسن به خزانِ زندگی خود می‌رسد‌».

سومین جلد از مجموعه «نمایشنامه‌های مدرن ایبسن» شامل این آثار است: «استاد بناسول‌نس»، «ایلف کوچولو»، «ین‌ گابری‌یل برکمان» و «زمانی که ما مردگان بیدار می‌شویم». در بخشی از توضیحات کتاب درباره این چهار نمایش‌نامه آمده: «در واپسین چهار نمایش‌نامه، ایبسن دیگر چندان کاری با جامعه ـ‌این پیکره بزرگ برساخته از توده‌های آدم‌ها‌ـ و چندوچونِ کردوکارِ این غول ندارد. او اینک نگاه تیز و رخنه‌گر خود را به سازه‌ها یا یاخته‌های این پیکره، به تک‌آدم‌ها می‌اندازد و با آنها و درون و روانِ آنها کار دارد و به زندگی، به‌ویژه به زندگیِ درونیِ آدم‌ها، به انگیزه‌های پنهانِ کنش‌های آشکار و شگفت‌انگیز آنها، به نگاه و دریافت آنها از زندگی و نیز جایگاه مفاهیمی چون آزادی، آزادگی، دلدادگی، بلندپروازی، گذشت، قدرت، خودفریبی و هنر در آن می‌پردازد. اینجا چشم آدمی به روی گرفتاری‌های درونی‌اش باز می‌شود و می‌بیند که از هزاران راه و به هزاران شیوه می‌توان زندگی خود و دیگران را تباه کرد و از این‌رو، پاس‌داشتن، ساختن و بالاندن و شکوفاندن آن چه اندازه دشوار است.

ایبسن‌شناس برجسته‌ای چون گئورگ براندِس می‌گفت نمایش‌نامه‌هایِ روزِ ایبسن را می‌توان دو دسته کرد: در سویی، شش نمایش‌نامه نخست از پایه‌هایِ جامعه تا رُسمِرس‌هُلم، و در سوی دیگر، شش نمایش‌نامه دیگر از بانویِ دریایی تا زمانی که ما مردگان بیدار می‌شویم. او در سخنرانی‌ای درباره ایبسن در سالِ ۱۹۰۶ در نروژ گفت: هنوز به یاد دارم وقتی ایبسن رُسمِرس‌هُلم را نوشته بود و روزی به من گفت: حالا دیگر نمی‌خواهم ستیزگرانه بنویسم، فکر کردم: خب، خدای من، دیگر از این مرد چه می‌ماند؟ ولی همان‌جور که می‌دانیم، به گفته‌اش وفادار ماند. این شش نمایش‌نامه پایانی ستیزه‌جویانه نیستند، درام‌هایِ خانوادگی و شخصیتی‌اند. درون‌مایه نمایش‌نامه‌ها آشکارا نشان از آسمانِ ابرگرفته خزانِ درونِ ایبسن دارد‌».

Ibsen and His Discontents | City Journal
گزارشگر : تحریریه پروژه ایران
https://theiranproject.com/vdcipza5wt1arq2.cbct.html
نام شما
آدرس ايميل شما