چهارشنبه ۵ دی ۱۴۰۳ , 25 Dec 2024
جمعه ۱۸ اسفند ۱۴۰۲ ساعت ۱۳:۰۵
کد مطلب : 417137
معاون بخش حقوق زنان سازمان دیدبان حقوق ‌بشر:

۸ مارس امسال در افغانستان نمی‌تواند چیزی جز یک روز ماتم باشد

پروژه ایران : هیدر بار: هشت مارس امسال روزی است که زنان و دختران برای حقوقی که طالبان در دو و نیم سال گذشته از آن‌ها سلب کرده‌ عزاداری می‌کنند؛ این روز، همچنین روزی است که بسیاری از زنان و دختران افغان نسبت به رفتاری که جامعه‌ی جهانی با آنها داشته و دارد احساس خیانت خواهند کرد.
۸ مارس امسال در افغانستان نمی‌تواند چیزی جز یک روز ماتم باشد
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، هیدر‌ بار، معاون بخش حقوق زنان سازمان دیدبان حقوق ‌بشر و یکی از چهره‌های شناخته‌شده در دفاع از حقوق زنان افغانستان است. او دست‌کم از زمان برگشت دوباره‌ی طالبان به قدرت، به گونه‌ی صریح و روشن از سیاست‌های زن‌ستیزانه‌ی طالبان انتقاد کرده است. خانم بار معتقد است که دنیا زنان افغانستان را تنها گذاشته و از طرف دیگر، طالبان همه چیز را از زنان افغانستان گرفته‌اند.



 رسانه‌ی رخشانه به مناسبت ۸ مارچ، گفت‌وگوی ویژه با خانم هیدر بار انجام داده و به جنبه‌های مختلف وضعیت زنان در سایه‌ی حاکمیت طالبان پرداخته است.

بیش از دو سال است  که زنان افغانستان پس از برگشت دوباره‌ی طالبان به قدرت، در تمام ابعاد زیست فردی و اجتماعی، مصادره‌ی هویتی گردیده و متحمل هزینه‌های گزاف و غیرقابل جبران شدهاند. با توجه به این، برای شما به عنوان یک فعال حقوق بشر به‌ویژه حقوق زنان، هشت مارچ در افغانستان تداعیکننده‌ی چه چیزی است؟

هشت مارچ امسال در افغانستان نمی‌تواند چیزی جز یک روز ماتم باشد؛ روزی که زنان و دختران برای حقوقی که طالبان در دو و نیم سال گذشته از آن‌ها سلب کرده‌اند و حقوقی که همچنان {تحت تسلط حکومت طالبان}از دست می‌روند، عزاداری می‌کنند. این روز،  همچنین روزی است که بسیاری از زنان و دختران افغان نسبت به رفتاری که جامعه‌ی جهانی با آن‌ها داشته و دارند، احساس خیانت خواهند کرد. هشت مارچ امسال دو و نیم هفته بعد از نشست دوحه است، جلسه‌ای که توسط سازمان ملل متحد برگزار شد و در آن زنان افغان بار دیگر، تقریباً به‌طور کامل دور زده شدند که نقض آشکار قطع‌نامه‌ی ۱۳۲۵ شورای امنیت بوده و اجندای آن به‌طورآشکار در مسیر عادی‌سازی روابط با طالبان است. در حال حاضر{دختران و زنان افغان} شدیدا احساس می‌کنند که به آن‌ها خیانت شده است. یکی از خبرهای بدی که این روزها از افغانستان منتشر می‌شود، گزارش‌هایی از افزایش نرخ خودکشی در میان زنان و دختران است. این{وضعیت} در هشتم مارچ امسال باید باعث شرم‌ساری همه‌ی ما باشد.

فلسفه‌ی اصلی هشت مارچ، برابری زنان و مردان است. از این نقطه نظر، آن چه که طالبان بر سر زنان در افغانستان آورده را چه می‌توان نام گذاشت؟

این مهم است که بگوییم تعداد کشورهایی که در سطح جهان به برابری{کامل} جنسیتی دست یافته‌اند، صفر است. حتا کشورهایی مانند شمال اروپا، هنوز با مسایلی مانند تفاوت بین درآمد متوسط مردان و زنان و پاسخ به خشونت علیه زنان مشکلات جدی دارند. بنابراین، زنان در همه جای دنیا هنوز در تلاش ‌اند تا دولت‌های شان حقوق شان را به‌طور کامل به رسمیت بشناسند و از آن‌ها حمایت کنند.

 بدتر از آن این است که ما در وسط یک عقب‌گرد جهانی علیه حقوق زنان و دختران و علیه حقوق افراد دیگرباش قرار داریم و شاهد این هستیم که در بسیاری از کشورها{این مساله} در سطح ملی و در بحث‌های بین‌المللی در سازمان ملل مطرح می‌شود. ما شاهد ظهور نگران‌کننده‌ی رهبران رژیم استبدادی در بسیاری از کشورها هستیم؛ بخشی از اهداف رژیم استبدادی، اغلب حمله به حقوق زنان می‌باشد.
عدم علاقمندی بین‌المللی به نقض حقوق زنان و دختران توسط طالبان در افغانستان، هم محصول و هم محرک واکنش جهانی است. این واکنش به این کمک کرده است که کشورهای دیگر احساس کنند که می‌توانند بی‌اعتنایی کنند و از پیگیری موضوع حقوق زنان در افغانستان {غیر مسوولانه} کناره‌گیری کنند و به جای آن، منافع دیگر را در اولویت قرار دهند. بنابراین، با انجام این کار، به تضعیف حقوق زنان در سطح جهانی کمک می‌کنند. ما باید به خاطر داشته باشیم که با تسلط طالبان و سوءاستفاده‌های آن‌ها، شرایط ظلم و ستم جنسیتی سیستماتیک بر روی کره‌ی زمین ناگهان تغییر کرد و بسیار بدتر شد. اگر این یک نگرانی جدی برای جامعه‌ی بین‌المللی نباشد، پیامدهای بدی برای همه‌ی زنان در همه جا دارد. همه‌‌ی ما باید در ۸ مارچ به آن فکر کنیم.

از دید شما بیشترین صدمه‌ای که طالبان بر زنان زده‌اند، در چه زمینه‌ا‌ی بوده‌؟
پاسخ به این سوال سخت است. مثل این است که دست‌های خود را دوست دارید از دست بدهید یا پاهای تان را؟‌ تحصیل، کسب درآمد، انتخاب حرفه یا شغل، توانایی خرید غذا، زندگی عاری از خشونت و بازداشت‌های خودسرانه و شکنجه، دست‌رسی به مراقبت‌های بهداشتی، آزادی بیان و زندگی در بین مردم، آزادی و گردش، ترجیح می‌دهید کدام یک از آن‌ها از شما گرفته شود؟ طبعا پاسخ همه‌ی ما و شما هیچ کدام آن‌ها تحت هیچ شرایطی نیست. به همین دلیل است که زنان افغان را می‌بینید که به شدت در برابر هر پیشنهادی که توسط دیپلمات‌هایی {عمدتاً مرد} که می‌خواهند در برابر کم‌ترین امتیازات طالبان به زنان امتیاز بدهند، مخالفت می‌کنند.
هیچ یک از حقوق زنان جایگزین ندارد و همه‌ی آن‌ها فقط همان چیزی است که از نام آن پیداست – حقوقی که تحت قوانین بین‌المللی حمایت شده و جهانی هستند. طالبان از قوانین بین‌المللی مستثنا نیستند و هیچ‌کس نباید سعی کند که قوانین بین‌المللی را زیر پا بگذارد تا به طالبان کمک کند.

فکر می‌کنید چرا برخلاف انتظار همه، طالبان نه تنها دست از سرکوب و حذف زنان برنداشته، بلکه هر روز سرکوب‌های بیشتر و خشونت‌بارتری را اعمال می‌کنند؟
باور من این است که آن‌ها خودشان را شستشوی مغزی داده‌اند. آن‌ها متقاعد شده اند که از ۱.۸ میلیارد مسلمان جهان، تنها کسانی هستند که واقعاً اسلام را درک می‌کنند. چه تکبر و خودبینی عجیبی! آن‌ها چند دهه را صرف تلقین این باور به جنگجویان خود کرده‌اند و سرکوب زنان و دختران را به اصل اساسی در فلسفه و جهان‌بینی جنبش شان تبدیل کرده‌اند. در ماه‌های پس از سقوط جمهوریت، روزنه و امیدی وجود داشت که ممکن است حداقل به تعدادی از وعده‌هایی که در دوحه و جاهای دیگر در مورد احترام به حقوق زنان داده بودند، عمل کنند؛ اما باورها و انتظارات جنگجویان آن‌ها بسیار قوی بود و سپس آن‌ها دیدند که جهان تا حد زیادی بدون کدام مشکلی با آن‌ها کنار می‌آید.
بنابراین، آن‌ها{طالبان} تصمیم گرفتند تا با تمام قوا در ایجاد امارت کامل خود به جلو حرکت کنند – امارتی که در آن زنان و دختران به دارایی اقوام{مردان} شان تبدیل می‌شوند. در ذهن آن‌ها، این باور در حال پیشرفت است؛ اما کامل نشده است و به همین دلیل است که ما می‌بینیم که آن‌ها به سرکوب بیش‌تر و بیش‌تر ادامه می‌دهند. ما نمی‌توانیم بدانیم که هدف نهایی آن‌ها چقدر عمیق‌تر و وحشتناک می‌تواند باشد.

دست باز طالبان در اعمال خشونت بیشتر و حذف زنان، آیا نتیجه‌ی این نیست که دنیا زنان افغانستان را تنها گذاشته؟ چنان‌که می‌دانیم، زنان هر روز به تنهایی هزینه ‌می‌پردازند، کشته و زخمی‌ ‌‌می‌دهند، دچار یاس و انزوا ‌می‌شوند و هتک حرمت ‌می‌شوند.
بله، فکر می‌کنم که دنیا زنان افغان را تنها گذاشته است. در سال ۲۰۱۰ زمانی که هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه‌ی ایالات متحده بود، به زنان افغان گفت: «ما شما را رها نمی‌کنیم، ما همیشه در کنار شما خواهیم بود.» معلوم شد که این یک دروغ به تمام معنا بود. در مورد این‌که آنچه در افغانستان اتفاق می‌افتد، بر حقوق زنان در همه جای کره زمین تأثیر می‌گذارد، صحبت کرده‌ام؛ اما این تنها دلیلی نیست که بسیاری از کشورها باید در کنار زنان افغان تلاش بیش‌تری انجام دهند. مجموعه‌ی بزرگی از کشورهای قدرتمند، به‌ویژه ایالات متحده نقش بسیار مستقیمی در ایجاد فاجعه‌ای که زنان و دختران افغان امروز با آن مواجه هستند، ایفا کردند. چطور جرات می‌کنند به زنان افغانستان پشت کنند و بی‌تفاوت باشند؟

برای این‌که وضعیت انفعال جامعه‌ی جهانی را در برابر سیاست‌های زن‌ستزانه‌ی طالبان درست‌تر تصویر کنیم، پرسشی را به این صورت مطرح می‌کنیم که اگر امروز زنانی که هشت مارچ را رقم زدند، زنده بودند، در مورد هشت مارچ و وضعیت زنان در افغانستان چه فکر و موضعی داشتند؟
تاریخچه‌ی تجلیل از روز هشت مارچ، در کشورهای مختلف متفاوت است. از راه‌پیمایی ۱۵ هزار کارگر زن در نیویورک برای شرایط شغلی مناسب گرفته تا اعتراض زنان در روسیه برای پایان جنگ، و این‌که زنان در بسیاری از کشورها برای حق رای‌دهی اعتراض کردند.  سازمان ملل در سال ۱۹۷۷ به‌طور رسمی ۸ مارچ را به عنوان روز جهانی زن به رسمیت شناخت و از آن زمان، دولت‌های سراسر جهان این روز را گرامی می‌دارند؛ اما ما باید دلایل وجودی این روز را به یاد داشته باشیم. این دستاورد از طرف کسی به عنوان بخشش داده نشد؛ زنانی که حقوق شان پای‌مال می‌شد، به خیابان‌ها آمدند و اغلب در معرض خطر بزرگی قرار داشتند و بدون هیچ مصالحه‌ای تمام حقوق خود را مطالبه کردند. آن‌ها فورا زنان معترض افغانستان را به عنوان خواهران خود می‌پذیرفتند که برای احقاق حقوق خود، همه‌ی دارایی شان را به خطر می‌اندازند. زنان معترضی که بازداشت، شکنجه و تبعید می‌شوند، و حتا جان خود را به خطر می‌اندازند تا صدای خود را بلند کنند.

ایستادگی تنهایی زنان افغانستان علیه طالبان برای شما چقدر شگفت‌انگیز است؟
زنان معترض بی‌نهایت الهام‌بخش هستند. شعار جنبش رای برای زنان«شجاعت همه جا به شجاعت دعوت می‌کند» بود که خواستار حق رأی زنان بودند و این کار را به روش‌های کاملاً انقلابی انجام دادند. این امر برای زنان معترض افغان در حال حاضر نیز صدق می‌کند. شجاعت آن‌ها فوق‌العاده است. از خطراتی که آن‌ها می‌پذیرند، می توان فهمید که آن‌ها تصمیم گرفته‌اند تا ایستادگی کنند. شرایط آن‌ها طوری است که انگار در زندگی چیزی برای از دست دادن ندارند. شجاعت آن‌ها باید فمینیست‌ها را در همه جا فرا بخواند. ما باید خواسته‌های آن‌ها را بشنویم و از هر تریبون و امتیازی که داریم، استفاده کنیم. از طریق دولت‌ها، نهادهایی مانند سازمان ملل که قرار است از حقوق همه‌ی ما محافظت کند و کشورهایی که گفته‌اند، به سیاست خارجی فمینیستی متعهد هستند، صدای آن‌ها را بلند کنیم. ما باید به آن‌ها بگوییم که اجازه نخواهید داشت تا صدای این معترضین را نادیده بگیرید، و اجازه نخواهید داشت تا فاجعه‌ای که زنان و دختران افغان در حال حاضر با آن روبه‌رو هستند، که البته جامعه‌ی جهانی به ایجاد آن کمک کرده را فراموش کنید.
https://theiranproject.com/vdcae0ny049n661.k5k4.html
نام شما
آدرس ايميل شما