جمعه ۷ دی ۱۴۰۳ , 27 Dec 2024
دوشنبه ۴ دی ۱۴۰۲ ساعت ۱۹:۵۷
کد مطلب : 409852
نقد کتاب «چه شد؟ داستان افول اجتماعی در ایران»

عباس کاظمی: دهه ۶۰ آغاز افول اجتماعی نیست / این کتاب اثری ارزشمند، محصول سال‌ها تجربه و سکوت مؤلفان است

پروژه ایران : انتشار کتاب «چه شد؟» با عنوان فرعی «داستان افول اجتماع در ایران»، یکی از رخدادهای قابل تأمل حوزه کتاب‏‌های علوم اجتماعی فارسی است؛ زیرا اثر محسن گودرزی و عبدالمحمد کاظمی‏‌پور جدا از موضوع افول همبستگی‏‌های اجتماعی در ایران که ورد زبان و موضوع نگرانی بسیاری از مردمان است، به زبانی ساده و سلیس و درعین‌حال روشمند نوشته شده است و شاید به‌همین‌دلیل باشد که در مدتی کوتاه به چاپ پنجم رسیده است و جدا از آنکه نظر مثبت بسیاری از جامعه‏‌شناسان را به خود جلب کرده، در میان مخاطبان عام نیز خوانندگانی یافته است.
به گزارش پروژه ایران، چندی‌پیش گروه «آسیب‌‏ها و مسائل اجتماعی انجمن جامعه‏‌شناسی ایران»، نشستی را در خانه اندیشمندان علوم انسانی به نقد و بررسی این کتاب اختصاص داد. در این نشست عباس کاظمی، جامعه‌‏شناس و استاد دانشگاه درباره این کتاب به اظهار نظر پرداخت که در ادامه می‌خوانید:

این کتاب اثری فوق‌العاده ارزشمند و محصول سال‌ها پژوهش، تجربه و سکوت مؤلفان آن است. در کتاب اثر چندانی از زیاده‌گویی، نظریه‌زدگی و  مفهوم‌پردازی‌های غیر زمینه‌مند نیست و در مقابل، کتاب آکنده است از داده؛ داده‌هایی که شاید برای جامعه‌شناسان آشنا باشند اما برای عموم افراد جامعه درگیرشدن با داده‌ها بدین شیوه، بسیار مهم است و نشان می‌دهد جامعه‌شناسی آن دانشی‌ است که با شواهد، فکت و به‌طرزی روشمند سخن می‌گوید. تئوری بنیادی کتاب، نظریه همبستگی اجتماعی است. این همان نظریه‌ای است که امیل دورکیم در جامعه فرانسه طرح می‌کند مبنی بر اینکه آیا ما شاهد زوال همبستگی اجتماعی هستیم یا نه؟ پاسخی که دورکیم به ما می‌دهد این است که نه، شکل جدیدی از همبستگی اجتماعی ایجاد شده است.

با این‌همه این انتقال مشکلاتی برای جامعه فرانسه در آن دوران ایجاد کرد. تکیه مؤلفان به این نظریه این حسن را دارد که مسیر را مشخص می‌کند اما یک عیب نیز دارد و آن این است که مسیر از پیش مشخصی را برای نویسندگان تعیین ‌می‌کند؛ یعنی درنهایت به بحث‌های رابرت مرتون و پارسونز باید برسند که می‌رسند. به‌همین‌دلیل اتکا به این نظریه مانع از آن است که به عرصه‌هایی از تأمل انتقادی جامعه‌شناسانه برسند که لایه‌های بنیادین جامعه را مورد نقد قرار می‌دهد.

بنابراین این چارچوب نظری و «نظریه برد متوسط» (Middle-range Theory) که در انتهای کتاب نیز به‌ آن اشاره شده، قدرت کافی برای انتقاد از وضعیت موجود را ندارد.   کتاب «چه شد؟» با شرح کتاب بسیار خوب «دموکراسی در آمریکا» شروع می‌شود که پیش از انقلاب ترجمه شده است اما سال‌هاست این کتاب را چندان نخوانده‌اند.

توکویل با هدف مطالعه نظام حقوقی آمریکا به آن کشور مسافرت می‌کند اما آنچه نظر او را جلب می‌کند شکوفایی اجتماعات و انجمن‌ها در آمریکاست؛ امری که در فرانسه و سایر کشورهای اروپایی به این قوت وجود ندارد. توکویل می‌بیند که چگونه این انجمن‌ها جماعت‌های چندپاره و مهاجر آمریکا را به اجتماعی قدرتمند بدل می‌کنند.  اخیراً سریالی اکران شده است به‌نام The Gilded Age (عصر طلایی) که در سال‌های 1870 می‌گذرد؛ دو، سه دهه بعد از انتشار اثر توکویل. دو، سه دهه بعد نیز کتاب مهم دیگری درباره جامعه آمریکا منتشر می‌شود به‌نام «نظریه طبقه تن‌آسا»، اثر تورسین وبلن که در آن مشابه همان تم موجود در سریال «عصر طلایی» نشان داده می‌شود که چیزی به‌نام جامعه از دل انجمن‌ها شکل می‌گیرد؛ مهاجرانی که تن‌آسایی، تظاهر، چشم‌وهم‌چشمی و فراغت را با همدیگر دارند و باید جایی در معماری منازل و مهمانی‌ها و بعدتر و مهمتر از همه، در انجمن‌ها تجمل و شأن خود را بروز بدهند و با یکدیگر آشنا بشوند تا به‌نوعی به‌رسمیت شناخته شوند. درواقع هرچقدر هم که ثروت داشته باشند، اگر وارد انجمن‌ها نشوند، منزوی می‌شوند.

بنابراین این اجتماعات اهمیت زیادی دارند و کتاب وبلن، براساس مشاهده رفتار همین طبقه جدید نوشته شده است. بعدتر کسی چون سی رایت میلز، نگاهی انتقادی به همین طبقه دارد و آنها را طبقه‌ای تن‌پرور، بی‌هویت، متظاهر و بی‌بنیاد می‌انگارد. 

در ایران نیز  چنین روندی قابل مشاهده است و در عین اینکه می‌تواند مؤید بحث مؤلفان کتاب باشد، زاویه‌ای نیز با بحث آنها به‌خصوص این ایده‌شان که می‌گوید دهه 1360 نقطه شروع افول اجتماع در ایران است، دارد. من با این بحث که این دهه را نقطه شروع افول اجتماع در ایران بدانیم، مشکل دارم. مدتی قبل از انقلاب مشروطه، انجمن‌ها در ایران پدیدار شدند و نقش مهمی نیز در انقلاب مشروطه و مدرنیته ایرانی داشتند. بااین‌همه این انجمن‌ها دقیقاً همان کامیونیتی‌هایی نیستند که توکویل توصیف می‌کند و حتی در همین سریال «عصر طلایی» می‌توان دید.

انجمن‌های ایرانی بیش از اندازه روشنفکری هستند، با بطن معمولی زندگی مردم و آدم‌های معمولی فاصله دارند و... به‌همین‌دلیل از شروع  حکومت پهلوی اول، ادبیات گسترده‌ای تولید می‌شود مبتنی بر نقد وضعیت جامعه. رمان «تهران مخوف» مشفق کاظمی از افول جامعه و فروپاشی ساختارهای اجتماعی حرف می‌زند؛ فقدان اعتماد و مناسبات پر از تزویر. آثار محمد مسعود را بنگرید نیز چنین است؛ روایت‌هایی از زندگی جدید اما کثیف ایرانی که محصول نوسازی رضاخانی است و در آن دزدی و فساد سیاسی و اداری در زندان‌ها، دادگستری، مدارس و... را می‌توان دید.

اثر صمد بهرنگی با نام «کندوکاوها در مسائل تربیتی ایران» یا «جوانی پررنج» ناصرالدین صاحب‌الزمانی نیز حاوی چنین نگرشی است. تقی مدرسی نیز مقاله‌ای درباره «کارمند» می‌نویسد. اینها درنهایت می‌رسد به آن مطالبی که جلال آل‌احمد راجع به شکل‌گیری طبقه تن‌آسا در ایران می‌نویسد؛ طبقه‌ای متظاهر که برای چشم‌وهم‌چشمی به سینما می‌رود، لباس‌های خاصی می‌پوشد، موسیقی ویژه‌ای گوش می‌دهد و رستوران‌های خاصی می‌رود. اتفاقی که در دهه1870 آمریکا در حال رخ‌دادن بود، چندین دهه بعد در ایران شکل می‌گیرد.

در کنار این، جامعه در حال زوال و فروپاشی نشان داده می‌شود. بعد به برهه انقلاب می‌رسیم و در کاری که علی اسدی و مجید تهرانیان انجام داده‌اند، می‌فهمیم که جامعه در دهه 1350 و اوایل دهه 1360، وضعیتی استثنایی را تجربه می‌کند. این دوره استثنایی را اما نباید مبنای تحلیل قرار داد. در این دوره استثنایی واکنش‌هایی شکل می‌گیرد ازجمله علاقه‌مندی ویژه جامعه به گفتمان‌ها، اماکن و روحیات مذهبی. حسینیه‌ها و مساجد پر می‌شوند.

ازقضا این اولین‌باری است که علوم اجتماعی هم در ایران دست به تحقیقات و پیمایش علمی می‌زند. این پیمایش‌ها هم مؤید گسترش روحیات مذهبی است. دهه 1360 هم تا حدودی این روند ادامه پیدا می‌کند و در کنار شوق انقلابی، مساجد همچنان پایگاه‌های مهم مردمی هستند. از دهه 1370 اما همه‌چیز عادی می‌شود و به همان دهه 1340 و تداوم مدرن‌شدن جامعه برمی‌گردد. مسجد هم از محوریت می‌افتد زیرا هم تبدیل به بخشی از نهاد دولت می‌شود، هم از جامعه فاصله می‌گیرد.

بنابراین دهه‌های  1350 و 1360 دوره‌ای استثنایی در جامعه ایران هستند و باز اگر دوره انقلابی جدیدی در ایران پدیدار شود، مردم دوباره همبستگی اجتماعی قدرتمندی را تجربه خواهند کرد. روی هم رفته زوال اجتماعی و افول همبستگی اجتماعی سنتی، امری جدید نیست و از اواخر دوره قاجار در حال رخ‌دادن است. 
گزارشگر : تحریریه پروژه ایران
https://theiranproject.com/vdcft1dj0w6dxca.igiw.html
نام شما
آدرس ايميل شما