چهارشنبه ۵ دی ۱۴۰۳ , 25 Dec 2024
چهارشنبه ۳ مرداد ۱۴۰۳ ساعت ۲۱:۰۵
کد مطلب : 425416
منبع : سازندگی

سیمای روشنفکر در جوانی

پروژه ایرانی : از زمانی که حمید عنایت، پدر علم سیاست ایران در جریان پرواز فرانسه به انگلستان دچار سکته قلبی شد دقیقاً ۴۲ سال گذشته است.
سیمای روشنفکر در جوانی
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایرانیی، برای سفر به جنوب فرانسه رفته بود و سوم مرداد سال ۱۳۶۱ در راه بازگشت و درحالی که ۵۰ سال داشت از دنیا رفت. دو سال پیش از آن به‌عنوان دومین مدرس تاریخ مدون خاورمیانه در آکسفورد جانشین آلبرت حورانی شده بود. در یک خانواده روحانی‌تبار به دنیا آمده بود، اگرچه پدر و عموهایش کسوت روحانیت را در دوره رضاخان، کنار گذاشته و محضردار شده بودند و از سمت مادری نیز پیوندی با طایفه قاجار داشت. تجربه تحصیل در مدرسه فیروز بهرام سپس دارالفنون از او یک جوان با علاقه به اندیشه‌‌های سیاسی ساخت که به زندگی و زبان‌ اقلیت نیز تمایل پیدا کرد.

از زمانی که حمید عنایت، پدر علم سیاست ایران در جریان پرواز فرانسه به انگلستان دچار سکته قلبی شد دقیقاً ۴۲ سال گذشته است. برای سفر به جنوب فرانسه رفته بود و سوم مرداد سال ۱۳۶۱ در راه بازگشت و درحالی که ۵۰ سال داشت از دنیا رفت. دو سال پیش از آن به‌عنوان دومین مدرس تاریخ مدون خاورمیانه در آکسفورد جانشین آلبرت حورانی شده بود. در یک خانواده روحانی‌تبار به دنیا آمده بود، اگرچه پدر و عموهایش کسوت روحانیت را در دوره رضاخان، کنار گذاشته و محضردار شده بودند و از سمت مادری نیز پیوندی با طایفه قاجار داشت. تجربه تحصیل در مدرسه فیروز بهرام سپس دارالفنون از او یک جوان با علاقه به اندیشه‌‌های سیاسی ساخت که به زندگی و زبان‌ اقلیت نیز تمایل پیدا کرد.

جوانی و ارادت به پیر احمدآباد
دوران جوانی و تحصیل عنایت در مدرسه و بعد در رشته علوم سیاسی در زمانه‌ای گذشت که به واسطه ملی شدن صنعت نفت، شور و اشتیاق به محمد مصدق به‌عنوان رهبری ملی‌گرا در میان روشنفکران به اوج رسیده بود. خود نیز از این قاعده مستثنا نبود و برای فولاد قلب، احترام زیادی قائل بود. سال ۱۳۴۵ وقتی محمد مصدق در غربت احمدآباد، مرگ را در آغوش گرفت، عنایت تازه به ایران آمده بود و با همسرش آنا والتن، محقق جامعه‌شناسی و تاریخ اقتصادی ایران در مراسم هفت نخست‌وزیر سابق ایران شرکت کرد. محمود عنایت برادر دوقلوی حمید، حضور در احمدآباد را این‌طور توضیح داده است: «حضور در مزار دکتر مصدق در نظر رژیم حاکم نوعی جرم سیاسی بود. به همین دلیل بود که از ماه بعد سختگیری بر مجله «نگین» بیشتر شد و حمید را هم چند روز بعد از آن مراسم به ساواک احضار کردند. جرمش این بود که نه ‌تنها به احمدآباد رفته بلکه عده‌ای را هم به این حضور تحریض کرده است. درست در همان گیرودار در دانشکده حقوق از حمید دعوت کرده بودند که راجع به امنیت قضایی سخنرانی کند. او گفته بود: «آقا من خودم امنیت قضایی ندارم و به جرم حضور در احمدآباد احضارم می‌کنند، آن وقت شما می‌خواهید راجع به امنیت قضایی حرف بزنم؟»

مانند بسیاری از روشنفکران و جوانان آن زمان مدتی دل در گروی حزب توده داشت و فعالیت‌هایی هم در این زمینه داشت اما پس از کودتای ۲۸ مرداد هوادار سوسیالیست‌ها شد. برای ادامه تحصیل و استفاده از بورس دولتی در خارج از کشور برنامه داشت اما به علت تغییر سیاست‌های دولت سپهبد زاهدی و خودداری در حمایت مالی رشته‌ علوم سیاسی به در بسته خورد بنابراین مدتی به‌عنوان مترجم در سفارت ژاپن در تهران مشغول شد تا بتواند هزینه‌های مورد نیاز خود را پس‌انداز کند. کار در سفارت ژاپن سبب خیر برای او شد چراکه راحت‌تر به ترجمه و رفت‌وآمد در محیط روشنفکری ایران و سایر کارهایی که دوست داشت، می‌پرداخت. در نهایت دو سال پس از اتمام دوره کارشناسی توانست با بورس دولتی به انگلستان و مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی دانشگاه لندن برود و تا سال ۱۳۳۷ دوران تحصیل در کارشناسی ارشد علوم سیاسی را تمام کند.
و در همین مقطع زمانی، مصدق و جریان ملی شدن نفت تاثیر خود را در او بیشتر نشان داد و از رساله فوق‌لیسانس خود نیز در زمینه «افکار عمومی بریتانیا و بحران نفتی ایران» دفاع کرد و بعد دکترای خود را از مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی معروف به «مدرسه‌السنه شرقیه دریافت کرد. مدتی در بخش فارسی رادیو بی‌بی‌سی در لندن کار ‌کرد و در همین زمان بود که توانست توانایی خود در زمینه زبان‌های آلمانی و پهلوی و تاریخ ایران باستان را بالا ببرد. فعالیت‌هایی که ضد رژیم‌شاه داشت، باعث تاخیر او برای بازگشت به ایران شد اما در نهایت بازگشت و به‌عنوان استادیار در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران مشغول به کار شد تا زمانی که دوباره برای استفاده از بورس تحقیقاتی آیزنهاور به آمریکا رفت.

درخشش عنایت در تاریخ علوم سیاسی ایران
حمید عنایت پس از کسب جایزه تحقیقاتی دانشگاه تهران و بورس کالج سنت آنتونی دانشگاه آکسفورد در سال ۱۳۵۲ دانشیار دانشگاه تهران شد و خیلی زود عملکردش، او را به‌عنوان یکی از بهترین استادان این دانشگاه معرفی کرد. حالا او را به‌عنوان پدر علم سیاست ایران می‌شناسند و چرایی آن به تلاشی برمی‌گردد که برای تدریس روش‌مند دروسی در زمینه تاریخ سیاسی خاورمیانه و جنبه‌های اجتماعی و فکری جنبش‌های سیاسی اسلامی در دوران متاخر داشت. معتقد بود که گفت‌وگو میان گونه‌های متفاوت روشنفکران و اهمیت ترکیب و تعامل به دور از جرم‌اندیشی و تعصبات فرقه‌ای یک ضرورت است بنابراین دو سال پس از انقلاب ۵۷ در جلسات بحث و گفت‌وگوی آیت‌الله مرتضی مطهری، استاد فلسفه اسلامی در دانشگاه تهران حاضر می‌شد و در نهایت به‌عنوان یک استاد مستقل یکی از کتاب‌هایش را به او تقدیم کرد و از او به بزرگی یاد کرد. عنایت به همین واسطه نیز مورد حمله برخی ‌روشنفکران، توده‌ای‌ها و سلطنت‌طلب‌ها در خارج از کشور قرار گرفت. پس از انقلاب همکاری خود را با جبهه دموکراتیک ملی ایران آغاز کرد. بخت یار نبود و استادی با آن همه تفکرات درخشان درباره سیاست ایران و جهان با تعطیلی دانشگاه‌ها مجبور به ترک وطن شد و در نهایت ۴ سال پس از انقلاب از دنیا رفت اما میراث او همچنان در تاریخی سیاسی ایران باقی‌مانده است. هیچ‌گاه سعی نکرد برای مطرح شدن خود را به آب‌وآتش بزند، یا با اصحاب قدرت گره بخورد. تاثیر او در علم سیاست، نه‌تنها تربیت مستقیم شاگردانی در سر کلاس‌های دانشگاه و تدریس اندیشه‌های سیاسی، که تاثیر غیرمستقیم‌اش به واسطه نگارش مقالات، تالیف و ترجمه کتاب‌های بسیار در این حوزه است به طوری که هم ‌اندیشه سیاسی «غربی» و هم ‌اندیشه سیاسی «عربی» را به علاقه‌مندان این رشته آموخت. مقالات او همچنان هم به‌ عنوان منابع پژوهش‌گران علم سیاست مورد استفاده قرار می‌گیرند. در دو حوزه بیشتر از حوزه‌های دیگر به ‌عنوان صاحب‌نظر مطرح بود و آثار زیادی داشت؛ نخست، جامعه‌شناسی سیاسی که مقالات زیادی هم در آن حوزه نوشت و بعد اندیشه سیاسی که آثار زیادی درباره‌اش به یادگار گذشت.

برخی از آثار مهم حمید عنایت
او به‌ عنوان یک متفکر آزاداندیش در کتاب «انديشه سياسی در اسلام معاصر» به خوبی از اشراف خود بر تاریخ اسلام و فراز‌وفرود آن از جهت اندیشه سیاسی خبر می‌دهد و در این راه از تخریب یا امتیاز‌دهی و تطهیر امتناع می‌کند. این کتاب تنها یک ماه قبل از فوتش منتشر شد. در کتاب «سیری در اندیشه سیاسی عرب» نیز در تصویر شخصیت «سیدجمال‌الدین اسدآبادی» به دنبال حقیقت است نه سیاه و سفید مطلق؛ او همزمان از نقاط قوت و ضعف سید به‌ویژه در زمینه حضور در تشکیلات «فراماسونری» می‌نوسید. سال ۱۳۴۷ دو مجموعه مقاله او با نام‌های «اسلام و سوسياليسم در مصر و سه گفتار ديگر» و «۶ گفتار درباره دين و جامعه» در سری انتشارات «كتاب موج» منتشر شد که به نوشته غلامرضا امامی با استقبال زیادی روبه‌رو شد. بنیاد مابعدالطبیعه اخلاق، ایمانوئل کانت، عقل در تاریخ، لوی اشتراوس، ادموند لیچ، خدایگان و بنده، فریدریش هگل، همراه با تفسیر الکساندر کوژو، قیصر و مسیح از ویل دورانت و سه آهنگ‌ساز: موزار، برلیوز، واگنر و رومن رولان از دیگر آثار ترجمه اوست. تاریخ اندیشه‌ها و نهادهای سیاسی در ایران و اسلام، فلسفه سیاسی غرب، از هراکلیت تا هابز، اسلام و سوسیالیسم در مصر و ۶ گفتار درباره دین و جامعه از دیگر آثار تالیفی اوست. ترجمه فلسفه هگل كه با نام‌های «فلسفه هگل» و «عقل در تاريخ» نشر يافت، نمونه‌ای دیگر از آثار ماندگار اوست. «عقل در تاريخ» اثر هگل ترجمه ماندگار دیگری بود که در سال‌های اخیر منتشر شده است. سیاست ارسطو از دیگر آثار ترجمه او علاوه بر ایده‌های درخشان و نگاه دقیقی که به مقوله سیاست دارد، نقدی قابل توجه بر نظرات افلاطون در کتاب «جمهور» نیز هست. در کتاب سیاست ارسطو، اصطلاح شهروند را در مقابل اصطلاح فرنگی سیتی‌زن قرار داد و ما اکنون این اصطلاح رایج را مدیون او هستیم.
گزارشگر : تحریریه پروژه ایران
https://theiranproject.com/vdcjviexmuqe8xz.fsfu.html
نام شما
آدرس ايميل شما